استعاذه از جنیان (قرآن)خداوند به پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سفارش کرده از وسوسه جنیان به او پناه ببرد. ۱ - استعاذه از وسوسه جنیانقل اعوذ برب الناس• الذی یوسوس فی صدور الناس• من الجنة والناس. «بگو: پناه می برم به پروردگار مردم. • .... . • که در درون سینه انسانها وسوسه می کند، • خواه از جن باشد یا از انسان.» ۱.۱ - برنامه شیاطیناصولا "شیاطین" برنامه های خود را با مخفی کاری می آمیزند، و گاه چنان در گوش جان انسان می دمند که انسان باور می کند فکر، فکر خود او است، و از درون جانش جوشیده، و همین باعث اغوا و گمراهی او می شود! کار شیطان تزیین است و مخفی کردن باطل در لعابی از حق، و دروغ در پوسته ای از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهی در پوشش هدایت. خلاصه هم خودشان مخفی هستند، و هم برنامه هایشان پنهان است، و این هشداری است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلی ببینند، یا برنامه هایشان را در شکل انحرافی مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خناسند، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کاری و ظاهرسازی و مخفی کردن حق. ۱.۲ - وسواسان خناساز سوی دیگر جمله "من الجنة و الناس" هشدار می دهد که "وسواسان خناس" تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و در یک قشر و یک لباس نیستند، در میان جن و انس پراکنده اند و در هر لباس و هر جماعتی یافت می شوند، باید مراقب همه آنها بود و باید از شر همه آنها به خدا پناه برد. ۱.۳ - پناه بردن به خداهر لحظه امکان انحراف برای انسان وجود دارد، و اصولا وقتی خداوند به پیامبرش ص دستور می دهد که از شر "وسواس خناس" به خدا پناه برد دلیل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است. با اینکه پیغمبر اکرم ص به لطف الهی و با امدادهای غیبی، و سپردن خویشتن به خدا از هر گونه انحراف بیمه شده بود ولی با این حال این آیات را می خواند، و به او از شر وسواسان خناس پناه می برد با این حال تکلیف دیگران روشن است. اما نباید مایوس شد، چرا که در مقابل این وسوسه گران مخرب، فرشتگان آسمان بیاری بندگان مؤمن، و رهروان راه حق می آیند، آری مؤمنان تنها نیستند، فرشتگان بر آنها نازل می شود و آنها را کمک می کنند: " ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة".ولی به هر حال هرگز نباید مغرور شد، و خود را بی نیاز از موعظه و پند و تذکر و امدادهای الهی دانست، باید همیشه به او پناه برد همیشه بیدار بود و همیشه هشیار. ۱.۴ - شفا با در سورهدر مجمع البیان است که ابو خدیجه از امام صادق علیهالسّلام روایت کرده که فرمود: جبرئیل نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمد در حالی که آن جناب بیمار بود، پس آن جناب را با دو سوره " قل اعوذ" و سوره" قل هو الله احد" افسون نموده، سپس گفت: " بسم الله ارقیک و الله یشفیک من کل داء یؤذیک خذها فلتهنیک- من تو را به نام خدا افسون می کنم، و خدا تو را از هر دردی که آزارت دهد شفا می دهد، بگیر این را که گوارایت باد" پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گفت: " بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس... " ۱.۵ - خدا پناهنده انسانطبع آدمی چنین است که وقتی شری به او متوجه می شود و جان او را تهدید می کند، و در خود نیروی دفع آن را نمی بیند به کسی پناهنده می شود که نیروی دفع آن را دارد، تا او وی را در رفع آن شر کفایت کند، و انسان در اینگونه موارد به یکی از سه پناه، پناهنده می شود: یا به ربی پناه می برد که مدبر امر او و مربی او است، و در تمامی حوائجش از کوچک و بزرگ به او رجوع می کند، در این هنگام هم که چنین شری متوجه او شده و بقای او را تهدید می کند به وی پناهنده می شود تا آن شر را دفع کرده بقایش را تضمین کند، و از میان آن سه پناهگاه، این یکی سببی است فی نفسه تام در سببیت. دومین پناه، کسی است که دارای سلطنت و قوتی کافی باشد، و حکمی نافذ داشته باشد، به طوری که هر کس از هر شری بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش آن را دفع کند، نظیر پادشاهان (و امثال ایشان)، این سبب هم سببی است مستقل و تام در سببیت. در این میان سبب سومی است و آن عبارت است از الهی که معبود واقعی باشد، چون لازمه معبودیت اله و مخصوصا اگر الهی واحد و بی شریک باشد، این است که بنده خود را برای خود خالص سازد، یعنی جز او کسی را نخواند و در هیچ یک از حوائجش جز به او مراجعه ننماید، جز آنچه او اراده می کند اراده نکند، و جز آنچه او می خواهد عمل نکند. و خدای سبحان رب مردم، و ملک آنان، و اله ایشان است. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۵۳۳، برگرفته از مقاله «استعاذه از جنیان». |